در قالب word و در 19 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
در
دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن كریم، همواره انسان
رابه تفكر و تدبر و پرهیز از تقلید كوركورانه فرا میخواند. در اینكه عقل در
قلمرو دینجایی دارد، شك و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی
جایگاهعقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش میكنند تا در تعالیم نظام دینی و
تبیینباورهای دینی از عقل بهرهمند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل
بهره بگیریم.
در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن
كریم، همواره انسان رابه تفكر و تدبر و پرهیز از تقلید كوركورانه فرا
میخواند. در اینكه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شك و تردیدی وجود ندارد؛
مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاهعقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش
میكنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهرهمند شوند.
پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.
در این مقاله، به بررسی نسبت عقل و ایمان پرداخته شده است و نویسنده،ضمن بررسی آیات و احادیث، به تحلیل این دو مقوله پرداخته است.
نویسنده
معتقد است، در اینكه عقل در قلمرو دین جایی دارد، شك و تردیدیوجود ندارد؛
مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاه عقل است. لذا نویسنده درمقالهاش به این
مهم میپردازد.
نویسنده در مقدمه مینویسد: عقل و ایمان، دو موهبت و
نعمت گرانبهای الهیبرای بشریتاند و كرامت آدمی در تكریم این دو ارزش الهی
است. جدا انگاریمیان آنها، پی آمدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
تكیه به عقل صرف و پرهیزاز ایمان، باعث طغیان انسان و بی مهار شدن نفس
میشود. بیهویتی و سرگشتگیانسان معاصر نیز، زاییدهی خردورزی افراطی جهان
معاصر است. از طرف دیگر،دین فارغ از عقل نیز یا گرفتار بد فهمی میشود و یا
در انواع تحریفها و خرافه هاآلوده میگردد.
نویسنده، جایگاه عقل را در
اسلام بررسی میكند و مینویسد: اساس آیات وروایات، بیانگر این حقیقت اند
كه از منظر اسلام، عقل جزیی باید به منشأ خودیعنی عقل كلی متحمل شود و عقل
بشری، رنگ عقل الهی به خود بگیرد؛ و برایآنكه عقل جزیی با مبدأ خود ارتباط
یابد و سیر صعودی خود را به موطن اصلیاشآغاز كند و در پرتو این ارتباط
بتواند راهنمای انسان باشد تعقل و پرهیزگاری دراسلام، مقارن با هم مطرح
شدهاند.
نویسنده، تفاوتهای مهم اسلام و مسیحیت را در مقولهی ایمان و
نسبت آن باآگاهی را در سه عنوان اكتسابی بودن ایمان، تعارض یا توافق ایمان و
آگاهی و ایمانصرف، بررسی میكند و مینویسد: علم و عقل در آموزههای مسیحیت
مذموماست و مفاد مسیحیت، غیر عقلانی تلقی میشود. ولی در دین اسلام، عقل
اهمیتخاصی دارد. توصیه های فراوان قرآن و سنت به عقل گرایی و نیز عقلانی
بودن مفاددین اسلام، نسبت این دین و عقل را محكمتر مینماید.
نویسنده در
ادامه به بررسی نسبت عقل و قلب در شناخت حقایق میپردازد ومینویسد: عقل و
قلب، دو دریچه به سوی شناخت حقایق جهان هستیاند كه هركدام اسلوب و روش خاص
خود را دارند. عارف، كسی است كه عقل و قلب وتعقل و سلوك عملی او به منزلهی
دو بال او تلقی گردند.
نویسنده، اركان و شرایط ایمان را بررسی میكند و
دیدگاه متكلمان و حكمایاسلامی را از سویی و دیدگاه عرفای اسلامی را از
سویی دیگر تحلیل مینماید …